عشق منی...
تازیخ عکس: 29 شهریور 1391
پسر کتابخون مامان!!!
تاریخ عکس: 26 خرداد 1392
پسر کوچولوی من داره مرد میشه...
کوروش عزیزم؛روزهای خیلی سختی رو داری می گذرونی...الهی مامانی فدات بشه.می دونم چه حالی داری نازنینم...
پسر قشنگم،مامان خیلی بیشتر از تو ناراحته و غصه داره.یک سال و پنج ماه وابستگی به شیر مادر و حالا یک دفعه دل کندن برای تو پسر نازنازی خیلی سخته...نمی دونی دیدن گریه ها و بی تابی های تو چه قدر واسه مامان و بابا عذاب آوره.وقتی گریه می کنی مامانی هم دلش میخواد باهات گریه کنه...
شب اول،اولش خیلی راحت خوابیدی و مامان و بابا رو شگفت زده کردی.به خودمون گفتیم وای چه راحت!!
اما...ساعت 4 صبح از خواب بیدار شدی و تا 9 صبح انقدر گریه کردی که از خستگی دوباره خوابت برد.
الهی بمیرم واست پسرم...اما این روزا هم تموم میشه و هم تو راحت میشی هم ما...فقط تو رو به خدا با شیشه شیر آشتی کن مامان؛این طوری دل کندن خیلی واست راحت تر میشه...داری یک قدم خیلی بزرگ رو تا مرد شدن برمی داری.موفق باشی پسر ناز مامان...
کوروش و دیباجون
تاریخ عکس: 13 شهریور 1391
روزت مبارک...
همسر مهربان و پدر خوب و دلسوز تنها گل باغچه زندگیمان،کوروش؛
دستان پر مهرت را می بوسیم.تنها تکیه گاه و پناه من و کوروش عزیزمونی.روزت مبارک...آرزو می کنم پسرمون مثل تو مردی پاک،شریف و درستکار بار بیاد.دوستت داریم...
همسر و پسرت کوروش